خرید دستگاه طراحی ناخن شعر عاشقانه چشمان تو ( چشم تو ) اثر فریدون مشیری کاش میدیدم چیست بال مژگان بلندت را من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست فریدون مشیری من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی شعر چشمان تو را می خوانم چشم تو ، چشمه شوق چشم تو ژرفترین راز وجود برگ بید است که با زمزمه
گن مردانه
شعر کبوتر با کبوتر باز یادش رفت پرواز گیسوی رهایت را کبوتر دید شرمنده شد از کار خود ، پرواز یادش رفت چشمان تو مانند دریایی جدا از هم موسی تو را وقتی که
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است